حدود یکسال پیش بود که حال خوبی نداشتم. حال ناخوبم به علت این بود که به شدت گمان کرده بودم از خدا خیلی دور شده بودم. یک روزی اتفاقی افتاد و اون اتفاق رو از سمت خداوند تصور کردم. اون اتفاق تاثیری شگرف در تغییر حالم ایجاد کرد. روزی در محل کارم مردی مسن و غریبه داشت از کنارم رد میشد و من ناخواسته جلب او شده بودم. نیرویی عجیب در این مرد حس میکردم. سرش را کنار گوشم آورد و گفت: برای من دعا کن.
پایان نامه بررسی تجارب اکتسابی دانشجویان دانشگاه تبریز از برنامۀ درسی پنهان در … بازدید : 1449
سه شنبه 29 ارديبهشت 1399 زمان : 5:22